«سمی به‌ نام بنومیل 20 سال است که در کشورهای اروپایی ممنوع شده اما هنوز توسط کشاورزان ما استفاده می‌شود. در سال‌های اخیر سموم‌ به سمت دامنه اثر محدودتر و با دوره کارنس کمتر توسعه پیدا کرده‌، این درحالی است که برخی از کشاورزان به‌دلیل کاهش هزینه‌های مالی، از سموم پرخطر استفاده می‌کنند، به‌عنوان مثال به‌‌ جای استفاده از مصرف قارچکش رانمن برای سمپاشی خیار که دوره کارنس 2 روزه دارد و هر لیتر آن حدود یک میلیون تومان است، از سمی به‌ نام فوزاتیل آلومینیوم استفاده می‌کنند با قیمتی حدود هرکیلو 50 هزار تومان که دوره کارنس آن بیش از 15 روز است.

هم نشینی سم و کود و خاک

سلامت نیوز:«سمی به‌ نام بنومیل 20 سال است که در کشورهای اروپایی ممنوع شده اما هنوز توسط کشاورزان ما استفاده می‌شود. در سال‌های اخیر سموم‌ به سمت دامنه اثر محدودتر و با دوره کارنس کمتر توسعه پیدا کرده‌، این درحالی است که برخی از کشاورزان به‌دلیل کاهش هزینه‌های مالی، از سموم پرخطر استفاده می‌کنند، به‌عنوان مثال به‌‌ جای استفاده از مصرف قارچکش رانمن برای سمپاشی خیار که دوره کارنس 2 روزه دارد و هر لیتر آن حدود یک میلیون تومان است، از سمی به‌ نام فوزاتیل آلومینیوم استفاده می‌کنند با قیمتی حدود هرکیلو 50 هزار تومان که دوره کارنس آن بیش از 15 روز است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ،به‌ عبارتی تا 15 روز پس از مصرف سم، نباید آن محصول مورد استفاده قرار بگیرد.»اینها بخشی از گفته‌های فرید بیکی فیروزجاهی عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشور است؛ شاید بد نباشد همین ابتدا بدانید دوره کارنس عبارت است از حداقل زمانی که بین آخرین مرحله سمپاشی تا برداشت محصول باید رعایت شود تا بقایای سم مورد تجزیه قرار گرفته و مقدار آن در محصولات کشاورزی برای انسان کم خطر شود، حالا تصور کنید خیاری که تنها چند روز روی بوته می‌ماند و سریع بعد از چیده شدن باید مصرف شود، حاوی سمی است که 15 روز دیگر اثر خود را از دست می‌دهد.در مورد استفاده بیش از اندازه سم و کود در شمال کشور زیاد شنیده‌ و خوانده‌ایم. مصرف بیش از اندازه‌ای که دلایل مختلفی دارد و اثراتی جبران‌ناپذیر.

اثراتی مانند آلودگی محصول و محیط زیست تا آلودگی خاک و آب شرب استان‌های شمالی. در شهر بابل، قائمشهر و آمل گشتی می‌زنم و با سم فروشان و باغداران صحبت می‌کنم و نظر کارشناسان این حوزه را هم می‌شنوم تا به‌ تصویری شفاف در این زمینه برسم.خورشید به زور از پشت ابرهای سیاه، راهی به پیاده روی خیس از باران شهر بابل می‌گشاید و عابران با نایلون‌های پر از پرتقال و نارنگی و سبزی‌های محلی تازه و خوشرنگ از بازار روز بیرون می‌آیند.

همه چیز‌ تر و تازه به‌نظر می‌رسد تا وقتی به اولین سم فروشی کمی بالاتر از بازار می‌رسم. مغازه‌ای پر از قفسه که گوش تا گوش آن پر از ظرف‌های پلاستیکی مملو از سم است. آقا مرتضی فروشنده مغازه سرش توی گوشی است و بی‌حوصله به سؤال‌هایم جواب می‌دهد: «بله کیفیت سموم به نسبت سال‌های گذشته پایین آمده اما آنقدر نیست که فکر کنید خیلی بی‌کیفیت شده. با همین کیفیت هم اگر کشاورز یا باغدار درست مصرف کند برایش کافی است.»

او از روزهایی می‌گوید که سم با یارانه سنگینی که داشت به‌صورت سهمیه‌ای به باغدار و کشاورز داده می‌شد و هنوز به‌صورت آزاد فروخته نمی‌شد.مرتضی که فهمیده براحتی دست از سرش بر نمی‌دارم، از روی صندلی بلند می‌شود و در قامت یک کارشناس شروع به صحبت می‌کند: «ببینید یکی از دلایل بالا بودن مصرف سم این است که باغدار اصلاً نمی‌داند چقدر و چطور سمپاشی کند؛ همینطوری می‌برند و درخت را با سم شست و شو می‌دهند. درحالی که فقط کمی از سم دور درخت کافی است.»

او با خنده می‌گوید: «وقتی بنده‌های خدا حتی نمی‌دانند اسم سم را درست بگویند چه انتظاری از آنها داری؟ باید بپرسی چرا آموزش ندیده‌اند؟» همین‌طور که حرف می‌زنیم پیرمردی با کلاهی سیاه و صورتی پرچروک داخل می‌آید و سم نگه دارنده پرتقال می‌خرد و تا مرتضی توضیح نحوه استفاده را به او بدهد بی‌توجه از مغازه بیرون رفته است.چرخی در بازار قائمشهر می‌زنم و سراغ یکی از سم‌فروش‌ها می‌روم. علی صاحب مغازه با ته‌ریش سفید مشغول بحث با دوستی است که وارد مغازه می‌شوم.

او سالهاست مغازه سم فروشی دارد و از چم و خم کار آگاه است: «ببین 99 درصد از مواد اولیه سموم ما از چین وارد می‌شود؛ چند تایی شرکت اروپایی بود که دیگر نمی‌توانند با ایران کار کنند. بعد از برداشتن یارانه از روی سم و کود الان تقریباً 40 تا شرکت داخلی کار فرموله کردن را می‌کنند. قبلاً که کار دست خارجی‌ها بود مواد مؤثر کود بیشتر بود اما الان کمتر شده ولی نه آنقدر که کشاورز زیاد مصرف کند. مثلاً سمی داریم به‌ نام کونفیدور که بعد از بالا رفتن دمای هوا حشره داخل برگ را از بین می‌برد.

روی این سم نوشته 300 سی سی در هزار لیتر آب اما ما توصیه می‌کنیم هزار سی سی در هزار سی سی چون میزان ماده مؤثر در آن کاهش پیدا کرده و از طرفی مقاومت حشرات و آفات هم بیشتر شده است.» دوست علی که باغدار است توضیح می‌دهد که مثلاً سمی به اسم رانداب علف کش را حالا با نمک قاطی می‌کند: «این کار باعث می‌شود خاک شور شود اما راهی جز این نداریم.»

او از روزگاری تعریف می‌کند که کشاورزان روی یک بخشی از زمین کار می‌کردند و بخشی را خالی می‌گذاشتند تا زمین استراحت کند اما حالا با سخت‌تر شدن معیشت کشاورزان بعد از اتمام برداشت اول روی زمین باقلا، پیاز و سیر، کاهو، کلم و کلزا می‌کارند و به هر کدام سم و کود مخصوصی می‌زنند تا سال بعد و کشت دوباره برنج روی همان زمین. در واقع دیگر زمین‌های کشاورزی وقت سر خاراندن و استراحت ندارند و از طرفی با هجوم انواع و اقسام کود و سم مواجه می‌شوند که یکسره آن را آلوده‌تر می‌کند.

مرتضی با خنده می‌گوید یک چیزی بگویم گریه کنی؟ بعد بدون اینکه منتظر جواب سؤالش باشد می‌گوید: «من امسال یک هکتار زمین را با 100لیتر سمپاشی کردم ولی یکی از محلی‌ها که فامیل من هم هست همان اندازه زمین را با سه برابر سم ، سمپاشی کرد. اینکه خوب است من شنیده‌ام بعضی از دلالان فقط برای اینکه توت فرنگی را سالم به تهران برسانند، مثل نمک روی توت‌ها سم قارچ‌کش می‌زنند.»آنطور که فرید بیکی می‌گوید مصرف سم در حوزه مرکبات و صیفی‌جات و سبزیجات به‌دلیل مصارف تازه خوری، به مراتب بیشتر و خطرناک‌تر از کشتزارهای برنج است.

او یکی از مشکلات این حوزه را تعدد فروشگاه‌های غیرمجاز سموم می‌داند که بیشتر آنها اصلاً تخصصی در این حوزه ندارند. با اینکه در سال‌های اخیر سموم کم خطر و با دامنه اثر کمتری معرفی شده است اما همچنان به علت نبود آموزش، مصرف سموم پرخطر بالا و بی‌رویه است.او از خرید و فروش سم خطرناک «پنبه» می‌گوید: «با اینکه مزارع پنبه‌ای در مازندران نیست توجیه فروش سم خطرناک اندوسولفان در سم فروشی‌های ما چیست؟

متأسفانه در بادمجان و گوجه‌فرنگی از این سم زیاد مصرف می‌شود درحالی که مورد استفاده آن پنبه زار است که مصرف انسانی ندارد، متأسفانه کشاورزان ما هنوز بعضی از سموم را سم نمی‌دانند و فکر می‌کنند اگر سمی را مرغ بخورد و بمیرد آن سم خطرناک است.»او محصولاتی مانند گوجه، خیار، بادمجان، سبزی شاهی و توت‌فرنگی را آلوده‌تر می‌داند و می‌گوید:

« متأسفانه کشاورزان ما توجیه نیستند و نمی‌دانند این سموم چه تأثیری بر بدن ایجاد می‌کند.»فرید بیکی فیروزجاهی از ناکافی بودن نظارت‌ و تحقیقات می‌گوید: «متولی این وضعیت جهاد کشاورزی است که سال‌هاست چنین مشکلی را به‌صورت اساسی مرتفع نکرده است. از طرفی کشاورزان ما هم آگاهی و آموزش کمی دیده‌اند سوم اینکه چون متولی بررسی بقایای سموم به وزارت بهداشت برمی‌گردد، لذا با کمک دو وزارت فوق الذکر می‌بایست به این پرسش پاسخ داد که آیا واقعاً ارتباطی فی مابین شیوع گسترده سرطان در شمال با مصارف بی‌رویه این سموم وجود دارد یا خیر؟»برگردیم به سطح شهر آمل و سم فروشانی که در فصل خرید و فروش مرکبات کار و کاسبی بدی ندارند یکی از آنها حبیب است که در مغازه کوچکش نشسته و منتظر مشتری است. او از مصرف سم پنبه در زمین‌های کشاورزی می‌گوید بخصوص در زمان کشت دوم که زمین با کرم زیاد رو به رو می‌شود:

«فرض کنید امسال به کشاورزان اعلام می‌کنند این محصول را نکاریم چون اقلیم مناسب نیست و امکان دارد آفت زیاد شود یا آب و هوا مناسب نباشد ولی همه می‌کارند چون نیاز دارند. یادم هست کشاورزی به من گفت با اینکه گفته‌اند کشت دوم نکاریم ما گفتیم پناه بر خدا و 20 میلیون هزینه کردیم اما اصلاً به محصول نرسیدیم.

کلی هم سم مصرف شد اما تمام محصول رفت روی هوا. در بازه کشت دوم آنقدر آفت زیاد می‌شود که کشاورز مجبور است زمین را ببندد به سم پنبه.»محمدتقی کربلایی آقا ملکی عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات برنج کشور در مازندران معتقد است براساس تحقیقات، 99 درصد برنج در مازندران سالم است اما منکر آلوده شدن آب و خاک بر اثر مصرف کود و سم در زمین‌های کشاورزی نیست:

«سم روی محصولات آبدار و تازه خوری مثل میوه و سبزی بسیار خطرناک است اما برنج چون لایه‌های مختلفی دارد و معمولاً 15 تا 20 روز قبل از برداشت به علت زرد شدن بوته معمولاً کشاورزان هم کمتر از سم در این دوره استفاده می‌کنند. لذا دوره کارنس سم رعایت می‌شود و دانه برنج آنقدر تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد.

خوشبختانه به نسبت کشورهایی که تولید برنج می‌کنند محصول ما بسیار سالم‌تر است.»وی روند آلوده شدن خاک و آب را این طور توضیح می‌دهد: «وقتی در بالادست کود مصرف می‌کنند مقداری از این کود و سم به زمین نفوذ کرده و توسط زه آب در لایه‌های زیرین جریان پیدا می‌کند و به پایین دست می‌رسد و دوباره در زمین دیگر با برداشت آب‌های زیرزمینی وارد زمین‌های پایین‌تر می‌شود. به علت تعدد رودها و بالا بودن سطح آب در شمال کشور آب آلوده راه خود را به سمت رودخانه‌ها و دریا باز می‌کند و تمام مسیر را آلوده می‌سازد.»

وی ادامه می‌دهد: «تنها راه این است که مردم بیشتر به خریدهای خود دقت کنند و از هرجایی مواد خوراکی خود را تهیه نکنند هرچند در این شرایط اقتصادی کمی سخت است اما این فرهنگ هم وجود ندارد که شرکت‌ها بیایند در این زمینه کار بلند مدت بکنند و متأسفانه هنوز حساسیت جامعه در این زمینه بالا نرفته است.»او معتقد است در این سال‌ها تجربه کشاورزان در این زمینه بیشتر شده و آنها خوب می‌دانند مصرف بیش از اندازه از کود و سموم گاهی تأثیر معکوس می‌گذارد و محصول را کاهش می‌دهد:

«کشاورزان کمی هستند که از سم پنبه استفاده می کنند چون می‌دانند اگر سم پنبه بزنند مار و قورباغه هم می‌میرند و چرخه اکوسیستم بهم می‌خورد و سال بعد اگر ماری نباشد موش زیاد می‌شود و محصول را می‌خورد. 10 سال پیش استفاده از سم پنبه متداول بود اما این مقدار نسبت به قبل خیلی کمتر شده.» او بیشترین میزان آلودگی را مربوط به مصرف کود اوره در برداشت مجدد یا «رتون» می‌داند که بعضی کشاورزان از روی ناآگاهی بیش از اندازه از آن استفاده ‌می‌کنند:

«در واقع بجز کشت اول در رتون و کشت مجدد آلودگی توسط کود و سموم بیشتر است. از طرفی کود ازته وارد ترک‌های شالیزار می‌شود و به آب‌های زیرزمینی نفوذ می‌کند.»فرامرز علی‌نیا رئیس سابق و عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات برنج هم گفته‌های کربلایی آقاملکی را تأیید می‌کند و برنج ایرانی را به نسبت کشورهای دیگر تولید‌کننده این محصول سالم تر می‌داند اما معتقد است هنوز هم مصرف کود و سم بالاست و بیش از 80 درصد روند استفاده از سموم و کود علمی نیست: «یکی از دلایل این است که در مقایسه با کشورهای دیگر سطح مالکیت بسیار پایین است و این تعدد کشاورزان در زمین‌های کوچک و بزرگ و پراکنده باعث ضعف ترویج یافته های علمی به آنها می شود.»

وی می‌گوید:« یکی از اصول ما آستانه زیان اقتصادی است. باید بدانیم هر موجودی در اکوسیستم باغی و زراعی ما مضر نیست مگر اینکه جمعیت بالای آن باعث آسیب بشود یعنی اگر کرم ساقه خوار مثلاً در یک هکتار 100 هزار تومان آسیب بزند چندان مهم نیست؛ درحالی که اگر سمپاشی کنیم 300 هزار تومان هزینه می‌کنیم و آستانه زیان اقتصادی را درنظر نگرفته‌ایم.

این اصول در 90 درصد کشاورزهای ما رعایت نمی‌شود و کشاورز تا حشره را می‌بیند شروع می‌کند به سمپاشی بدون اینکه زیان و فایده آن را درنظر بگیرد.»شاید یکی از اولین قربانیان استفاده از سموم، خود کشاورزان و کارگران باشند.

این نکته‌ای است که تیمور رضوی‌پور دکترای علوم خاک به آن اشاره می‌کند: «کشاورزان ما به‌صورت معقول از کود و سم استفاده نمی‌کنند کما اینکه همان اندازه معقول هم می‌تواند خطرساز باشد. متأسفانه کشاورزان و کارگران قبل از نشا، سم علف کش را می‌پاشند و بعد از 3 روز با پای لخت در میان سم کار می‌کنند و بخار آن را هم استشمام می‌کنند.»

از وی که سه سال است درگیر تحقیق روی آلودگی‌ رودخانه‌های رشت است، از شکل آلودگی و میزان تأثیر سم و کود روی خاک و آب می‌پرسم، وی می‌گوید: «قسمتی از سموم دوره کارنسی دارد و بیشتر آنها که سموم فسفره هستند بعد از مدتی تأثیر خود را از دست می‌دهند اما بازهم تأثیر زیادی روی خاک می‌گذارند. این مواد سنگین یا در خاک تجمع می‌کنند یا در آب سطحی و زیرزمینی نفوذ می‌کنند.

غیر از سم، کشاورزان از کود اوره هم زیاد استفاده می‌کنند و اوره را هم یکباره مصرف می‌کنند که 120کیلو در یک هکتار است درحالی که 30 تا 40درصد آن به محصول می‌رسد و بقیه آن وارد آب‌های زیرزمینی می‌شود. 60 تا 80 درصد این کود نیتروژنه که به شکل اوره است وارد آب سطحی می‌شود و آلودگی نیتراتی ایجاد می‌کند که بسیار خطرناک است.

این سم به چاه‌های خانه‌های روستایی هم نفوذ می‌کند و باعث آلودگی می‌شود.»رضوی‌پور از تجمع این مواد سنگین در خاک می‌گوید: «این مواد در خاک هم حالت جاذب دارد و همه آن تصعید نمی‌شود. عناصر سنگینی که در کودها یا سموم هست مثل کادمیوم به ذرات خاک می‌چسبند و در خاک می‌مانند و یکباره وارد آب نمی‌شود. اگر همان موقع خاک را آزمایش کنید می‌بینید که چه عناصر سنگینی در خاک هست.

بعضی از عناصر هم مثل سرب در خاک تجمع می‌کنند و بعد از طریق علوفه یا محصولات دیگری که در خاک کاشته می‌شود وارد بدن دام و انسان می‌شود. این سموم خطرات زیادی برای انسان و حیوان دارد.»

او دائم تکرار می‌کند که هیچ تحقیقات کامل و جامعی که آلودگی خاک را اثبات کند وجود ندارد اما با اشاره به تحقیقی که خودش انجام داده می‌گوید: «با توجه به اینکه آب رودخانه‌ها تحت تأثیر بخش‌های کشاورزی و صنعتی و خانگی و بیمارستانی آلوده می‌شود نهایتاً می‌توان تصور کرد که خاک از چنین آلودگی شدید آب در امان نخواهد ماند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha